چو یک لولی نویسد هیچ مگو... قصه از اسرار نویسد تند مگو
این که ما ایم در این ویرانکده حیرانیم... تا که خود یابیم و دگرها به حوالی آریم
این که ما ایم در این ویرانکده حیرانیم... تا که خود یابیم و دگرها به حوالی آریم
يك لولی ديوانه گاه خندان و گاه گريان مينويسد
No comments:
Post a Comment